سلام رفقا
من پویا بیات هستم و در این مقاله با هم بررسی میکنیم که ببینیم ایا طراحی تمرین و رژیم غذایی بر مبنای تیپ بدنی، کار درست و علمی هست یا خیر…
❤️
ایده سوما توتایپ در سال ۱۹۴۰ توسط روانشناس امریکایی ولیلام هربرت شلدون به وجود اومد، نظریه شلدون به نسبت های بدن نگاه می کنه که بر اساس ساختار استخوان ها، نسبت مفاصل و ترکیب بدن، تقسیم بندی میشه.(۱)
تا اونارو توی یکی از سه دسته کلیه
- مزومورف ها
- اندومورف ها
- اکتومورف ها
قرار بده.
وقتی که شلدون برای اولین بار تحقیقات رو در مورد اصطلاحاتش شروع کرد، از عکس های دانشجویان فارغ التحصیل در وضعیت برهنه استفاده کرد.
از این طریق، شلدون تعریف هر تیپ بدنی رو تدوین کرد تا اونا رو با خصوصیاتی مثل شخصیت و مسیر زندگی شخص مرتبط کنه.
.
تا اینجا متوجه میشیم که اصلا سوماتوتایپ واسه بحث ورزش، فیزیولوژی و یا حتی ژنتیک مطرح نشده بوده و صرفا یه نظریه ی روانشناسی بوده!!!!
نکته جالب اینجاست که از همون موقع هم انتقادای زیادی درمورد تحقیقات اصلی تیپ بدنی در دنیای روانشناسی به وجود اومدش
و هیچ رابطه ایی در مورد تیپ های شخصیتی و مسیر زندگی پیدا نشد.
و عملا این نظریه در دنیای روانشناسی و علوم شناختی رد شد(۲)
من نمیدونم چرا تو دنیای بدن سازی این باور غلط هنوز وجود داره.
اینا تعریفات شلدون از هریک از تیپها هستن:
اکتومورف
بدنی که به صورت خطی، نازک، معمولاً بلند، شکننده، با عضله کم، سینه صاف و ظریف توصیف می شه. توصیف شده به عنوان فرد دارای مغز باز (روشنفکر)، تمایل به انزوا، تنهایی و پنهان کردن، احساس تنش، اضطراب، آرام در وضعیت ایستاده و حرکت، درون گرا و پنهانگر.
مزومورف
بدنی با صفات سخت، تنومند، مثلثی، فرم ورزشکاری با عضلات به خوبی توسعه یافته، پوست ضخیم و وضعیت بدنی خوب. توصیف شخصیتی شامل: تمایل به ماجراجویی جسمی و ریسک پذیری، نیرومند، جسور، شجاع، مدعی، صریح و سلطه گر
اندومورف
تیپ بدنی به صورت گرد، معمولاً کوتاه و نرم با عضلات کم توسعه یافته و دچار مشکل در کاهش وزن. توصیف شخصیتی به عنوان: ویسرکوتونیک، عاشق غذا و مردم و محبت، واکنش های کند و دچار نارضایتی از خود.
در کتاب اطلس انسان، شلدون، از مجموعه ای از سه عدد برای تعریف هر نوع تیپ بدنی استفاده کرد. اغلب اوقات، افراد ترکیبی از هر سه نوع بدن هستن و شانس قرارگیری کامل توی هر کدوم از دسته های، مزومورف یا اندومورف یا اکتومورف خیلی کمه. یه اکتومورف کامل در سیستم امتیاز دهی شلدون به صورت ۱-۱-۷، مزومورف ۱-۷-۱ و اندومورف ۷-۱-۱ نشون داده میشه.
خب بریم ادامه توضیحات
نکته اول
اغلب اوقات، افراد ترکیبی از هر سه تیپ بدنی هستن و شانس قرارگیری کامل توی هر کدوم از دسته های، مزومورف یا اندومورف یا اکتومورف خیلی کمه
یعنی امکان اینکه شما اکتومورف یا اندمورف خالص باشید خیلی کمه
برای مثال شما میتونید
اندومو مزو یا اکتو مزومورف باشید با درصد های مختلف
حالا سوال اینجاست تو بحث بدنسازی برای طراحی تمرین و رژیم غذایی برای اینکه بدونیم چه تیپ بدنی داریم با چه درصدی اصلا به دردمون میخوره؟؟؟
خیر به هیچ عنوان (۳)
تکیه روی تیپ بدنی کاملا اشتباست
چون تیپ بدنی
بسیاری از عوامل روزمره ی زندگی رو شامل نمی شه
مثل سن، استرس، سابقه تمرینی، عوامل ژنتیکی، مصرف داروها
حتی محیطی که در اون هستید(۳)
برای مثال یک فرد کارمنده همش پشت میزه و یک فرد کار جسمی بالایی داره
واقعیت اینه حرف اول رو ژنتیک فرد میزنه و بعد متابولیسم فرد
نکته اصلی همینجاست
متابولیسم ما به عوامل بیرونی خیلی وابسته است
خودمون با دستای خودمون می تونیم متابولیسممون رو پایین بیاریم یا بالا ببریم
برای مثال یک فردی که تحرکش کمه، ورزش نکرده و رژیم غذایی ناسالمی داره و به بهداشت خوابش، اهمیت نداده
کاملا طبیعیه که چاق بشه
حساسیت به انسولین پایین تر
عضلاتش کمتر
سطح تستسترون پایین تر و خیلی از مشکلات متابولیکی دیگه که باعث کاهش متابولیسم در بدن اون فرد میشه
این کاهش متابولیسم به خاطر سبک زندگی بدی بوده که اون فرد داشته نه به خاطر اینکه تیپ بدنیش اندومورفه
اون فرد خودش با دستای خودش متابولیسم اش رو پایین اورده
و یه اندومورفه دیگه در مقایسه با همین فرد
منظم ورزش کرده، رژیم غذایی سالمی داشته متابولیسم بالاتری داره
برای مثال یک تحقیق افراد با bmi تقریبا یکسان با قد و وزن تقریبا برابر، میزان پاسخ بدهی بدنشون نسبت به تمرین به شدت متفاوته(4)
همچنین برای تغذیه
دوقلو های همسان بهترین مثاله، در یک تحقیق چرا دو قلو های همسان با اینکه تیپ بدنی یکسانی داشتن با شرایط تغذیه یکسان، بدنشون واکنش متفاوتی نشون داده؟؟؟(۵)
پس این تحقیق ها نشون میده که طراحی رژیم و تمرین بر مبنای تیپ بدنی کاملا اشتباهه
حالا به غیر از اینکه این نگرش پشتوانه علمی نداره تو بحث بدنسازی
روی پیشرفت و انگیزه شما هم تاثیر خیلی منفی داره
اگه شخصی خودشو از نظر ژنتیکی نادیده بگیره یا به یک نتیجه خاص فیزیولوژیکی خودشو محکوم کنه، احتمال اینکه بتونه به ضعفاش غلبه کنه خیلی کمه چون فکر میکنه محاله به چیزی که میخواد برسه
ببینید یه باور غلط چقدر میتونه تاثیرات مخربی بزاره
به علاوه
اکثر مربیا شاگردایی داشتن که خود فرد فکر میکرده اکتومورفه ولی وقتی ازش سوالات بیشتری پرسیده میشه، میفهمن که اون اکتومورف نیست! فقط به اندازه ی کافی غذا نمیخوره و تمرین هم درست حسابی نمیکرده!
شاید شما هم افرادی رو دیده باشید که خیلی لاغر بودن و کمتر از حد نرمال عضله داشتن ولی با رعایت تمرین و رژیم و خواب تونستن یه بدن ایده ال بسازن
بزارید اینجوری بهتون بگم
اسم تیپ بدنی نمیارم
میگم فیزیک بدنی
شما هر نوع فیزیک بدنی داشته باشید چاق یا لاغر میتونید به اندام ایده التون برسید
اگر بخوام اسم تیپ بدنی رو بیارم
میتونم بگم این سبک زندگی شماست که باعث شده شما مزومورف یا اندومورف یا اکتومورف باشید برای مثال
بازیگر هالیوودی کریستین بیل به خاطر نقش هایی بهش دادن
خودشو یه جا لاغر کرده و کاملا شبیه اکتومورف ها شده
یه جا عضلانی شده شبیه مزومورف ها
و یه جا چاق شده و شبیه اندومورف ها شده
با همین مثال میتونید متوجه بشید که طراحی تمرین بر حسب تیپ بدنی چقدر مزحکه
اینکه شما الان چه بدنی دارید در درجه اول به ژنتیک شما بستگی داره و بعد(۷)
به سبک زندگیتون
تنها بحثی که میتونه واسه ما مفید باشه برای این تقسیم بندی، نوع آناتومی و بیومکانیک فرده، نه این که چطوری تمرین کنه یا غذا بخوره یا اینکه چقدر سریع میتونه چربی از دست بده و عضله بسازه!
رفقا نوع تیپ بدنی فعلی شما به معنی باقی موندن حتمی اون تا آخر عمرتون نیست(۶)
هیچ رژیمی نمیتونه بگه چه غذایی برای اکتومورف یا مزومورف خوبه ولی برای اندومورف بده(۴)
هیچ نوع سیستم و تکرار های تمرینی وجود نداره که برای مزومورف ها خوب باشه ولی برای اکتومورف ها بد (۵)
هیچ مکمل غذایی وجود نداره که برای اکتومورف ها خوب باشه ولی برای اندومورف ها بد باشه (۵)
همه ی این موارد بستگی به هدف شما مثل چربی سوزی، عضله سازی، افزایش قدرت و … داره!
پس خودتونو درگیر این مطالب زرد نکنید
ورزش کنید، خوب غذا بخورید و خوب بخوابید!
به بدن ایده التون میرسید
سری بعدی یکی بهتون گفت تیپ بدنی شما اینه باید اینکار خاص رو انجام بدی
این مقاله رو براش بفرستید و فقط لبخند بزن
اگر این مطلب براتون مفید بود حتما بادوستاتون به اشتراک بزارید
اینجا مخصوص بدن خوباست
منابع
1.https://utpjournals.press/doi/10.3138/cbmh.24.2.291
2.https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/18447308/
3.https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/26667752/
4.https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/26850043/
5.https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/2336074/
6.http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/16358397
7.https://academic.oup.com/jn/article/127/5/943S/4724127